سفارش تبلیغ
صبا ویژن
روایت گر حدیث ما که بدان دلهای شیعیان ما را استوار می دارد، از هزارعابد برتر است . [امام صادق علیه السلام]
 
یکشنبه 88 مرداد 4 , ساعت 11:24 عصر

دل شکستن هنر نیست

هر کسی عاشق غمی داره روزگار در همی داره


 

دل من تـنها بـود ،

 

دل من هرزه نـبـود ...

دل من عادت داشـت ، که بمانـد یک جا

به کجا ؟!

معـلـوم است ، به در خانه تو !

دل من عادت داشـت ،

که بمانـد آن جا ، پـشـت یک پرده تـوری

که تو هر روز آن را به کناری بزنی ...

دل من ساکن دیوار و دری ،

که تو هر روز از آن می گـذری .

دل من ساکن دستان تو بود

دل من گوشه یک باغـچه بـود

که تو هر روز به آن می نگری

راستی ، دل من را دیـدی ...؟!!

بی بهانه  برایت خواهم نوشت

هر بار که تورا  می خوانم

تو گویی با کویر خود در زادگاهم تک و تنهایم , در شبی که ماه بالای سرم,

گل تنهایی مرا می چیند

گر چه عمری بین خلقت مان فاصله افتاد

و مرا فرصت شناختن تو دست نیافت ,

لیک در بین این نوشته ها تو را می جویم ,

تا تو را بربایم از هر چه ماندن هایت ,

 کمی سکوت کن و سایه هایت را ببین,

ز چه رو این همه در به در ؟خط خطی

فردا را به فال نیک نگیر, ان روز که قدم گذاشتی بر بند بند وجودم

 و مرا مملو از خودت ساخته ای

چه ریتمی داشت فالت؟ نیک گرفتی یا بد؟

دیروز هم فالت نیک بود, فردا هم همین, اخه تو که هیچوقت غریبه نبودی اشنایی و اشنایی یعنی فال نیک پیدا شدن بهار .همین جا اروم اروم حس شدی ,

می خوام بدونی تموم ذهنم رو ,داره اسم تو پر می کنه

می خوام بدونی تو این همه شعر غمگین, ادمای دلتنگ, یکی هست که به دادت برسه

خدایی که دل مملو از دردتو, آروم می کنه

می خوام بدونی تموم دلم داره پر می شه از هوات

می خوام بدونی نگاه خیس تو  یا شایدم  حس پاک من  

توی لحظه های غربت  می شه امنیت نفس

اخه تو که غریبه نیستی

به تنها  سهم من از تو , نوشته هایت خیره می شوم

حتی یک پیوند هم نداری  نمی شود در تو از تو دور شد

همینم غنیمت توی عصر یخبندان فاصله ها

می خواهم بدونی که دلم می خواهد از همه ی سر و صدا ها دور شوم

به عشق صدای تو که نه هراس فریبی است, نه عشقی زمینی ,

نه فریاد شوق کودکی شیطان

می خواهم تو را بشنوم

دلم برای  شکستن بغضم تنگ است

دلم می خواد بترکه بغض نشنیدن صدای تو

وقتی دلتنگ می شی

وقتی خسته ای و شکسته

وقتی حتی نمی خواهی با من حرف بزنی

من و گم می کنی خیلی ساده

چه اسون هویتم پاک میشه

چرا؟

من هدیه ی خدام؟من بی نظیرم ؟من دوست داشتنی ام ؟

بشور همه چیزها رو مث ظرف بشور

می گه تو کمال تعجب داری می شوری

وقتی دلتنگ میشم

وقتی خسته و رنجیده

حس می کنم هیچکی نیست حتی بشنوه

خیلی ساده, همه غریبه میشن

به تو که رو می ارم ,می بینم نیستی

می گم شاید مث من ,گرفته حالی

وقتی با زور از هر کجا کنکاش می کنم

می بینم چه ساده به خودت, مهر ناراحتی میزنی

و چه ارزان  بوق های ممتد مرا بی پاسخ می گذاری

منم مجبور می شم روی همه داشته هام هاشور بکشم

همه چی محو بشه .بمونه یه خدا فقط

کافیه

زیاده خواه نبودم من چرا پس ....

تقصیر من نبود

زائیده ذهن خیال بافی بود

هفت  ساعت شده که به دلم افتاده هفت قرن غریبم

از این حس متنفرم

بیشترین تنفرم از خودم میشود که چگونه حماقت می کنم

چه حس تکراریه وقتی از یاد میرم

www.khanooooomy.blogfa.com

چشمهایم خالی است

خالی از سایه سنگین نگاهی عاشق...

دستهایم خالی است

خالی از وسعت با هم بودن ...

خالی حجم نوازشگر عشق ...

در کنار تو پر آواز شدن

در کنار تو به تنهایی و غم خنده زدن

با تو همدم شدن

با تو همراز شدن

با تو آغاز سخن از هر چیز

با تو پایان سخن با همه چیز...

کیست با این همه امید دراز ...

با تو بودن

با تو ماندن

آرزوی تنهای من است...

http://www.badman.blogfa.com/



لیست کل یادداشت های این وبلاگ