سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که از دنیا اندوهناک است ، از قضاى خدا خشمناک است . و آن که از مصیبتى که بدو رسیده گله آرد ، از پروردگار خود شکوه دارد و آن که نزد توانگر رفت و به خاطر مالدارى وى از خود خوارى نشان داد دو ثلث دینش را به باد داد ، و آن که قرآن خواند و مرد و راه به دوزخ برد از کسانى بود که آیات خدا را به فسوس گرفت و افسانه شمرد ، و آن که دلش به دوستى دنیا شیفته است دل وى به سه چیز آن چسبیده است : اندوهى که از او دست بر ندارد ، و حرصى که او را وانگذارد ، و آرزویى که آن را به چنگ نیارد . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 88 تیر 22 , ساعت 11:48 عصر
یا حی و یا قیوم

ای افلاطون سخن همان است که تو گفتی.
استدلال تو درست است،
وگرنه این امید روحبخش و این اشتیاق فروزان
و این آرزوی جاودانگی و ابدیت در دل ما چیست!؟
یا این ترس و هراس و نگرانی که مبادا به عدم رویم هیچ شویم
از کجا آمده است؟
چرا روح ما از تصور نیستی به خود می لرزد؟
این الهیت است که این شور را در ما ایجاد کرده است
و این همان ابدیت است که به زندگی پس از مرگ اشاره می کند
و ما را به حریم جاودانگی فرا می خواند.
ای جاودانگی ، ای لذت بخش ترین و هراس انگیز ترین اندیشه ها.

جوزف اَدیسن
ترجمه: دکتر الهی قمشه ای


لیست کل یادداشت های این وبلاگ