سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه بر اساس دین، دوستی نکند و بر اساس دین، دشمنی نکند، دین ندارد . [امام صادق علیه السلام]
 
چهارشنبه 88 تیر 24 , ساعت 11:30 صبح

بسم الله
الرحمن الرحیم



وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ
بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ
وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ * الَّذِینَ
إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیْهِ
رَاجِعونَ * أُولَـئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن
رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَـئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ *


قطعاً همه
شما را با چیزی از ترس‏، گرسنگی‏، و کاهش در مالها و جانها و میوه‏ها، آزمایش
می‏کنیم‏؛ و بشارت ده به استقامت‏کنندگان‏! «155»
آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان می‏رسد، می‏گویند: (ما از آنِ خدائیم‏؛ و به سوی
او بازمی‏گردیم‏!) «156» اینها، همانها هستند
که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده‏؛ و آنها هستند هدایت‏یافتگان‏! «بقره157»

 

و حضرتش فرمود
:

 

نمی‌بینید خدای
سبحان، پیشینیان از آدم (ع) تا پسینیان از این عالم را آزمود ـ به حرمت نهادن ـ
سنگ‌هایی بی‌زیان و سود،‌ که نبیند و نتواند شنود. پس خدا آن را خانه با حرمت خود
ساخت و برای فراهم آمدن و عبادت مردمانش پرداخت. پس آن خانه را در سنگلاخی نهاد از
همه سنگستان‌های زمین دشوارتر، و ریگزاری؛ رویش آن از همه کمتر. به دره‌ای از دیگر
دره‌ها تنگ‌تر، میان کوه‌هایی سخت و ریگ‌هایی نرم دشوار گذر، و چشمه‌هایی که آب آن
کم و جدا از هم، ‌که شتر در آنجا فربه نشود و اسب و گاو و گوسفند علف نیاید.

 

پس آدم و
فرزندان او را فرمود تا روی بدان خانه دارند ـ و با حرمتش شمارند ـ پس خانه برای
آنان جایگاهی گردید که سود سفرهای خود را در آن بردارند و مقصدی که بارهای خویش در
آن فرود آرند. دل‌ها در راه دیدار آن شیدا، از دشت‌هایی بی آب و گیاه،‌ و مغاک دره‌های
ژرف و جزیره‌های از یکدیگر جدا،‌ در پهنه دریا تا از روی خواری شانه‌هاشان را
بجنبانند و گرداگرد خانه کلمه تهلیل بر زبان رانند، ‌و بر گام‌ها روند دوان،‌ خاک
آلود و مو پریشان.

 

جامه‌ها را به
یک سو انداخته، و با واگذاشتن موها خلقت نیکوی خود را زشت ساخته. آزمایشی بزرگ و
امتحانی دشوار و آزمودنی آشکار برای پدید آمدن نافرمان از فرمانبردار. خدا زیارت
خانه را موجب رحمت خود فرمود، و وسیله رسیدن به بهشت نمود.

 

و اگر خدای
سبحان می‌خواست خانه با حرمت و عبادتگاه با عظمت خود را میان باغستان‌ها نهد و
جویبار، و در زمین نرم و هموار، و درختستان‌های از هم ناگسسته، و میوه‌ها در دسترس
و عمارت‌ها در هم و دهستان‌ها به یکدیگر پیوسته، میان گندم‌زارهای نیکو ، باغ‌های
سرسبز تازه رو و زمین‌های پر گیاه گرداگرد او، و بقعه‌های پر باران و باغستان‌های
خرم، و راه‌های آبادان، پاداش کم بود و آزمایش ناچیز هم،‌ و اگر بنیادی که پایه آن
بناست، و سنگ‌هایی که خانه بدان‌ها برپاست، از زمرد سبز بود و یاقوت سرخ فام، و با
روشنی و درخشش تمام، از راه یافتن دو دلی در سینه‌ها می‌کاست، و کوشش شیطان را از
دل‌ها دور می‌کرد، و شک و تردید از مردمان برمی‌خاست.

 

 لیکن خدا بندگانش را به گونه گون سختی‌ها می‌آزماید،
‌و با مجاهدت‌ها به بندگی‌شان وادار می‌نماید،‌ و به ناخوشایندها آزمایششان می‌کند
تا خودپسندی را از دل‌هاشان بزداید، و خواری و فروتنی را در جان‌هاشان جایگزین
فرماید، و آن را درهایی سازد گشاده به بخشش او، و وسیله‌هایی آماده برای آمرزش
او.
(1)


و این چنین ایمان بندگان
را خداوند به ناخوشیها و خوشی ها می آزماید.


یکی
درد و یکی درمون پسندد


یکی
وصل و یکی هجرون پسندد


من
از درمون و درد و وصل و هجرون


پسندم
هر چه را جانون پسندد


چقدر وقته که به امتحان
های الهی توجه نداری؟ چقدر وقته وقتی دست به قلم می بری و می نویسی ، بلند میشوی و
می نشینی و از خانه بیرون میای و با دوستات شوخی می کنی ، به فکر این امتحانا
نیستی ؟ مگر نه اینکه معلم ازل فرمود امتحان میگیرم و مگر اهمیت امتحان به اهمیت
امتحان گیرنده نیست؟ پس ای پسر آدم ! چه شده است تو را که از مهمترین امتحان غافل
شدی؟ این امتحان در تمام شئون زندگی ما جاری و ساری ست و کسی را از آن راه فراری
نیست. حتی اگر در گوشه ای تنها نشسته باشد!


أَمْ
حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ
الْجَنَّةَ وَلَمَّا یَأْتِکُم مَّثَلُ
الَّذِینَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِکُم
مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء
وَزُلْزِلُواْ حَتَّی یَقُولَ
الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ مَعَهُ
مَتَی نَصْرُ اللّهِ أَلا إِنَّ
نَصْرَ اللّهِ قَرِیبٌ*


آیا گمان
کردید داخل بهشت می‏شوید، بی‏آنکه حوادثی همچون حوادث گذشتگان به
شما
برسد؟! همانان که گرفتاریها و ناراحتیها به آنها رسید، و آن چنان
ناراحت
شدند که پیامبر و افرادی که ایمان آورده بودند گفتند: (پس یاری خدا
کی
خواهد آمد؟!) آگاه باشید، یاریِ خدا نزدیک است‏
!«214بقره»


و مگر در این شکی ست که پیروزی و شکست فقط در مقابل معلم است که مفهوم
پیدا میکند و آنکس که در نظر او پیروز است ، پیروز است و نظر دیگران مهم نیست!
آنها خود در حال امتحانند. و مگر در این شکی ست که معلم این مدرسه عادل است. پس هر
کس در این مدرسه متناسب با رتبه اش امتحان خواهد داد.


هر
که در این دیر مقرب تر است ..... جام بلا بیشترش میدهند




و من وتو چه میدانیم که
این امتحان قرار است از کجای کتاب هستی ما و از کدام توانایی ما از ما گرفته شود. اما
آنچه واضح است آن است که معلم کریم و رحیم و عادل امتحان را همواره از آن چیزی
خواهد گرفت که ما باید میدانسته ایم. اگر لحظه ای از توجه به نقطه ضعفهای خود غافل
باشیم و در صدد اصلاح آن برنیامده باشیم ، چه بسا که در نهایت قوت امتحان را با
شکست به نهایت برسانیم. امتحان برای یادگیری نیست ، برای بزرگ شدن است. یادگیری تا
قبل از امتحان مفهوم دارد. تو باید وقت امتحان آماده باشی و این وقت مشخص نیست. شاید
حالا ! شاید چند لحظه دیگر... و این امتحان برای آنکس که معلم مهربان خواهان بزرگ شدن
اوست پایانی ندارد. توانا ترین انسانها هم امتحان شده اند و امتحان آنها به گذشت
از توانایی هایشان بوده است. ابوالفضل را یادت هست! بگو آیا از او توانا تر سراغ
داری؟ بگو چه گفت مادر
مرد پرور، آنگاه که خبر بردند بر او از قمرش؟

 

هنگامی که بشیر به مدینه
بازگشت و ام البنین را ملاقات کرد، خواست تا خبر شهادت فرزندانش را به وی دهد ام
البنین گفت: رگ قلبم راپاره کردی بچه ‏هایم و آنچه زیر آسمان است فدای ابا عبد
الله علیه السلام، از حسین برایم بگو . ام البنین برای عزاداری هر روز همراه نوه
‏اش عبید الله (فرزند عباس علیه السلام) به بقیع می
 رفت و نوحه می ‏خواند و می
‏گریست و این اشعار را زمزمه می ‏کرد:


یا
من رأی العباس کر علی جماهیر النقد


ای آن که
عباس را دیدی، که بر گروه بیچارگان حمله می
 ‏کرد،


و
وراه من ابناء حیدر کل لیث ذی لبد


و دنبال او
از فرزندان حیدر (علی علیه السلام) جنگاورانی بودند، که هر یک یال و کوپالی داشتند،


أنبئت
أن ابنی أصیب برأسه مقطوع ید


خبردار شدم
که بر سر پسرم آسیب وارد شد، در آن حال که دستش قطع بود،


ویلی
علی شبلی امال‏ برأسه ضرب العمد


وای بر من
که ضربه عمود سرش را خم کرد،


لو
کان سیف فی ید (یدی) لما دنا منه احد


اگر شمشیرت
در دستت بود، هرگز کسی به تو نزدیک نمی شد.


بله ، و عباس را امتحان در
دوری شمشیر بود ، چه آنکه امتحان محبت شایسته او بود.


إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیْهِ
رَاجِعونَ

وسیعلم
الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون


پی‌نوشت‌ها:


1- نهج البلاغه، ترجمه دکتر
سید جعفر شهیدی، خطبه 192، ص 216


همین متن و بخشی از خطبه 192 که درباره امتحان است در ادامه مطالب آورده شده


لیست کل یادداشت های این وبلاگ