سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکمت (از سپاهیان خرد است) و هوس ضد آن . [امام صادق علیه السلام ـ در بیان سپاهیان خرد و نابخردی ـ]
 
دوشنبه 88 تیر 22 , ساعت 11:48 عصر
یا حی و یا قیوم

ای افلاطون سخن همان است که تو گفتی.
استدلال تو درست است،
وگرنه این امید روحبخش و این اشتیاق فروزان
و این آرزوی جاودانگی و ابدیت در دل ما چیست!؟
یا این ترس و هراس و نگرانی که مبادا به عدم رویم هیچ شویم
از کجا آمده است؟
چرا روح ما از تصور نیستی به خود می لرزد؟
این الهیت است که این شور را در ما ایجاد کرده است
و این همان ابدیت است که به زندگی پس از مرگ اشاره می کند
و ما را به حریم جاودانگی فرا می خواند.
ای جاودانگی ، ای لذت بخش ترین و هراس انگیز ترین اندیشه ها.

جوزف اَدیسن
ترجمه: دکتر الهی قمشه ای

دوشنبه 88 تیر 22 , ساعت 11:48 عصر
بنام دوست واقعی

برخیزید و دامن همّت به کمر زنید.بکوشید و بجوشید،
غوغای زندگی بر پا دارید تا زنده اید،
زندگی کنید و مانند زنده بگوران خود را در کنج عزلت دفن نکنید.

حضرت علی

دوشنبه 88 تیر 22 , ساعت 11:48 عصر

بنامت

ذهن ما باغچه است

گل در آن باید کاشت
و نکاری گل من
علف هرز در آن می روید
زحمت کاشتن یک گل سرخ
کمتر از زحمت برداشتن هرزگی آن علف است
بی گل آرایی ذهن
نازنین،
هرگز آدم آدم نشود

مجتبی کاشانی


دوشنبه 88 تیر 22 , ساعت 11:48 عصر

مدت زمانی پیش در یکی از اتاقهای بیمارستانی دو مرد که هر دو حال وخیمی داشتند بستری بودند. یکی از آنها اجازه داشت هر روز بعد از ظهر به مدت یک ساعت به منظور تخلیه شش هایش از مایعات، روی تختخواب کنار پنجره اتاق، تنها بنشیند.

اما مرد دیگر اجازه تکان خوردن نداشت و باید تمام اوقات به حالت دراز کش روی تخت قرار گرفته باشد.  

دو مرد برای ساعاتی طولانی با هم حرف می زدند، از همسرانشان؛ خانه و خانواده شان؛ شغل و دوران خدمت سربازی و تعطیلاتشان خاطراتی برای هم نقل می کردند.

هر روز بعد از ظهر مردی که اجازه داشت کنار پنجره یک ساعت بنشیند؛ برای مرد دیگر تمام مناظر بیرون را همان طور که می دید تشریح می کرد و آن مرد هر روز به امید آن یک ساعت که می توانست دنیای بیرون و رنگ هایش را در فکر خود تجسم کند به سر می برد.

 پنجره مشرف به یک پارک سرسبز است  با دریاچه ای طبیعی که چند قو و اردک در آن شنا می کنند و بچه ها نیز قایق های اسباب بازی  خود را در آب شناور کرده و بازی می کنند . چند زوج جوان دست در دست هم از میان گل های زیبا و رنگارنگ عبور می کنند . منظره زیبای شهر زیر آسمان آبی در دور دست به چشم می خورد و...

در تمام مدتی که مرد کنار پنجره این مناظر را توصیف می کرد؛ مرد دیگر با چشمان بسته در ذهن خود آن طبیعت زیبا را تجسم می کرد . در یک بعد از ظهر گرم مرد کنار پنجره رژه سربازانی که از پایین پنجره عبور می کردند را برای مرد دیگر شرح داد و مرد دیگر با بازسازی آن صحنه ها در ذهن خود؛ انگار که واقعاّ آن اتفاقات و مناظر را می دید.

روزها و هفته ها گذشت.....

یک روز صبح زمانی که پرستار وسایل استحمام را برای آنها به اتاق آورده بود؛ متاسفانه با بدن بی جان مرد کنار پنجره روبرو شد که در کمال آرامش به خواب ابدی فرو رفته بود؛ سراسیمه به مسئولان بیمارستان اطلاع داد تا جسد مرد را بیرون ببرند پس از مدتی همه چیز به حال عادی بازگشت مردی که روی تخت دیگر بستری بود از پرستار خواهش کرد که جای او را تغییر داده و به تختخواب کنار پنجره منتقل شود پرستار که از این تحول در بیمارش خوشحال بود این کار را انجام داد؛ و از راحتی و آسایش بیمار اطمینان حاصل کرد مرد به آرامی و تحمل درد و رنج بسیار خودش را کم کم از تخت بالا کشید تا بتواند از پنجره به بیرون و دنیای واقعی نگاه کند به آرامی چشمانش را باز کرد ولی روبروی پنجره تنها یک دیوار سیمانی بود.

مرد بیمار تعجب زده از پرستار پرسید: چه بر سر مناظر فوق العاده ای که مرد کنار پنجره برای او توصیف می کرد آمده است؟

.پرستار پاسخ داد: او چگونه منظره ای را برای تو وصف کرده است در حالی که خودش نابینا بود؟ او حتی این دیوار سیمانی را نیز نمی توانسته که ببیند. شاید او تنها می خواسته است که تو را به زندگی امیدوار کند.

موهبت عظیمی است که بتوانیم به دیگران شادی ببخشیم علیرغم این که خودمان در زندگی رنج ها و سختی های زیادی را تحمل می کنیم. در میان گذاشتن مشکلات زندگی با دیگران شاید کمی از رنج ما بکاهد اما زمانی که شادی ها تقسیم شوند. اثری مضاعف را خواهد داشت.

اگر می خواهی احساس ثروتمند بودن و توانگری کنی ؛ چیزهایی را به خاطر بیاور که  پول قادر به خرید آن ها نیست.

با پول می توانی همسری زیبا داشته باشی اما عشق واقعی را هرگز*****

با پول می توانی خانه ای  مجلل داشته باشی اما آسایش را هرگز****

با پول می توانی کتابخانه ای مجهز داشته باشی ولی استعداد و معلومات را هرگز****

با پول می توانی زیباترین تختخواب را داشته باشی اما خواب راحت را هرگز****

و با پول میتوانی مقام داشته باشی اما احترام را هرگز***

" فراموش نکن: امروز و هر چیزی که داری یک هـدیه و نـعمت الـهی اســـــت "

 


دوشنبه 88 تیر 22 , ساعت 11:48 عصر

بنام خالق زیبای هستی ...

زندگی از بودن شروع می شود و تا شدن ادامه می یابد . ( ارد بزرگ )

زندگی بدون عشق همچون درختی است بدون شکوفه و باروبر. (جبران خلیل جبران )

زندگی، همچون رودی بزرگ، جاودانه روان است . ( رابنیندرانات تاگور )

زندگی با عشق هرگز تیره نیست
. ( لئو بولیسکا )

زندگی بدون موسیقی اشتباه است . (فردریش نیچه )

زندگی به تناسب شهامت آدمی گسترش یا فروکش می‌یابد. ( آنین نین )
زندگی ما ، زائیده اندیشه ماست.( مارک اورل)
زندگی بازیچ? دست اقبال نیست ، بلکه فرصت عظیمی است که باید از ان استفاده کرد و مغتنمش شمرد . (مارون)
زندگی به چیزی نمی ارزد ، اما ارزش هیچ چیزی به اندازه زندگی نیست
. (مالرو)
زندگی خود را تبدیل به مدرسه ای برای یاد گرفتن کن. (جان دیوئی)

 


<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ